
در برهۀ زمانیای که اندیشهورزی مدرن در ایران معاصر از یک سو ناگزیر و از سوی دیگر دارای ضعفهای جدی است، کسبوکارهای مرتبط با حوزۀ هنر و معماری در فقدان انسجام نظری جامعۀ فرهنگی و در کمرمقی خودشان برای ایجاد سویههای مدنی و نهادی، در سیستم اقتصادی امروز ایران به صداهای پراکندهای تبدیل شدهاند که نه میتوانند حوزۀ تاثیرگذاریشان را توسعه دهند و نه قادرند بقای پایدار در این نظام را برای خود ممکن سازند. در چنین شرایطی تلاش این کسبوکارها صرفاً تنازعی است برای بقا و طبیعی است که تاثیرگذاری پایدار در نظام وسیعتر هنر و معماری بینالمللی در این برهه بسیار دور از انتظار است. بدیهی است که در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت جوایز پراکندۀ بینالمللی در این حوزهها (که البته کم هم نیستند) بتوانند به نحو موثری نظام مدنی هنر و معماری ایران را نهادینه کنند و هنرمندان و معمارانی که موفقیتهای بینالمللی کسب میکنند غالباً از بدنۀ هنر و معماری ایران معاصر جدا میشوند و به نظام جهانی حوزۀ فعالیتشان میپیوندند. این البته در بادی امر نمیتواند موضوع نقادی واقع شود اما از آنجا که این فرایند تکرارشونده تاثیر ضعیفی بر زیرساختهای مدنی هنر و معماری ایران معاصر دارد، لازم است تا بر بستر اندیشهورزی مدرن، چارهای برای استقرار پایدار نهادهایی در حوزۀ هنر و معماری در نظام اقتصادی مدرن اندیشید تا اگر نقدی نیز متوجه این نظام است به شرط بقای اینگونه نهادها امکان آن در محدودۀ توانایی هنر و معماری فراهم شود. «گروه هنر و معماری هامرز» با چنین انگیزهای وارد نظام اقتصادی امروز ایران شده است تا بتواند با اتکا به راهبردهای برآمده از دل اندیشهورزی مدرن، الگویی از پایداری کسبوکارهای مرتبط با هنر و معماری در ایران معاصر بسازد.


